شما اينجا هستيد: Home » حقایق » همبرگر جیمز!

همبرگر جیمز!

جیمز کالی James Caughley ملقب به همبرگر جیمز Hamburgers James
جیمز کالی کسی بود که در اوایل دهه 70 میلادی از همراهان الویس شد و معمولا همراه با الویس و اعضای مافیای ممفیس شبانه برای تماشای فیلم به Memphian Theater میرفت . و اگر در هنگام تماشای فیلم اعضا گروه گرسنه میشدند، الویس با صدای بلند میگفت: “همبرگر، جیمز!” و بدین ترتیب جیمز کالی به همبرگر جیمز معروف شد. همبرگر جیمز نیز هر زمان که الویس همبرگر می خواست، آن را فراهم میکرد و از این کار خوشحال بود. در نهایت، الویس به خاطر اینکه درباره جیمز احساس ناراحتی میکرد او را وارد گروه ممفیس مافیا کرد.

James Caughley
در سال 1973، در طول اقامت در لاس وگاس، الویس متوجه شد که برخی از اقلام موجود در کیتی که همراهش بود ناپدید شده است. کیت الویس همه جا همراه او بود و مسئول نگهداری آن ریکی استنلی بود. کیت شامل مقدار زیادی از داروهای تجویزی، حدود 10 هزار دلار کیف پول، برخی از جواهرات، مجوز و نشانهای الویس و چندین عکس از همسرش پریسیلا بود . الویس متوجه شد که برخی از عکسای پلاروید پریسیلا و مقداری از پولها و دو انگشتر در کیت وجود ندارد و الویس بلافاصله عصبانی شد. ریکی در آن زمان به اطلاع همه اعضای مافیای ممفیس رساند که یک نفر از الویس دزدی کرده است. اما آنها به زودی فهمیدن شخص دیگری به همراه آیتم های کیت گم شده است و او همبرگر جیمز بود که در هیچ جایی پیدا نشد.
در حال جستجو برای همبرگر جیمز، یکی از اعضای مافیای ممفیس پیشنهاد داد که فرودگاه را جستجو کنند. بنابراین الویس دستور داد تا او را با ماشین به فرودگاه برساند و رد و سانی وست و ریکی استنلی الویس را همراهی کردند.الویس و اعضای گروه به فرودگاه رسیدند و به دنبال همبرگر جیمز گشتند و سپس متوجه شدند که در ترمینال فرودگاه یک هواپیما در حال انجام مراحل تاکسی جهت پرواز به سمت ممفیس است. الویس وارد کانتر شد و تقاضا کرد: “این هواپیما را متوقف کنید! این هواپیما را متوقف کنید! مسئول آنجا توضیح داد که او نمی تواند هواپیما را متوقف کند تا اینکه الویس نشان دولتی خودش را به مسئول کانتر نشان داد و گفت “من یک افسر فدرال هستم! من به شما می گویم که می خواهم این هواپیما در حال حاضر متوقف شود! »این زمانی بود که آن خانم الویس پریسلی را شناخت و به همین دلیل هواپیما متوقف شد.
الویس و اعضای گروه وارد هواپیما شدند و همبرگر جمیز که خیلی ترسیده بود را پیدا کردند و او را از هواپیما پیاده و با خود به هتل محل اقامت بردند . الویس برای لحظه ای به او نگاه کرد و سپس 2 سیلی به او زد. جیمز گریه کرد. او گفت از اینکه دزدی کرده متاسف است. الویس بعد از دیدین گریه های جیمز خود نیز گریه کرد و الویس گفت که او نیز متاسف هست. سپس الویس پرسید: ” پول نیاز داشتی چرا به خودم نگفتی؟ اگر می خواستی به ممفیس برگردی چرا به خودم نگفتی؟ من به تو پول میدادم و مجبور نبودی از من دزدی کنی. “آنها هر دو برای مدت طولانی گریه کردند. بعدا الویس به جیمز گفت هنوز هم میتواند از اعضای مافیای ممفیس باشد اما همبرگر جیمز به ممفیس بازگشت و گروه مافیای ممفیس را ترک کرد.

ترجمه : علیرضا

About The Author

Number of Entries : 333
Scroll to top